ولایت چیست ؟ اصل آفرینش
کلید قفل سیر درک و بینش
ولایت چیست ؟تحصیل تعهد
صراط ما پس از ایاک نعبد
ولایت چیست ؟معراج تکامل
پی اثبات ذات پاک حق قل
ولایت علت غایی است ما را
به حمت فعل بی ماضی است ما را
ولایت آب و گل را در هم آمیخت
که از آمیختن آدم برانگیخت
ولایت نور را شد ساحل نور
که طوفانش بود در خط دستور
ولایت کوه آتش را کند گل
به ابراهیم در وقت توکل
ولایت در کف موسی عصا شد
به امر حق به شکل اژدها شد
ولایت را دم عیسی قرین است
که انفاس خوشش جان آفرین است
ولایت در ولایت گشت کامل
کز او نور هدایت گشت حاصل
ولایت جمع را تفریق دارد
که درکش سالها تحقیق دارد
ولایت رمز اثبات وجود است
ز جود او همه بود و نبود است
ولایت دشمن نامردمی هاست
یگانه رهبر سر در گمی هاست
ولایت هر که دارد غم ندارد
قوامش بیش هست و کم ندارد
ولایت یازده نور جلی بود
که پیوند تمامی با علی بود
اگر خواهی بدانی این علی کیست
ولی حق کسی غیر از علی نیست
علی حق را تجلی صفات است
امامت را چو سیم ارتباط است
به او رنگ ولایت چون ولی شد
علی مهدی شد و مهدی علی شد
به نخل دین ولایت برگ و بال است
ولایت را جهان در انتظار است
ولایت پای تا سر عدل و داد است
بشر را آخرین حکم جهاد است
ولایت کاخها را کوخ سازد
که قانون بشر منسوخ سازد
ولایت دیده ها را دیده بان است
ظهور مهدی صاحب زمان است
بشر را لطف نا محدود آید
ظهور مهدی موعود آید
ولایت معنی الله و نور است
شکوه رجعت و روز ظهور است
رسالت از ولایت گشت کامل
که هستی از کمالش گشت حاصل
ولایت خاتمیت راست خاتم
که ختم خاتمیت هست خاتم
دگرگونی اگر عالم پذ یرد
ره خاتم از آن خاتم بگیرد
***ژولیده نیشابوری***
خـــــار راه منــــــــــى اى شیخ! ز گلــــزار برو از ســـر راه من اى رنـــــد تبهکـــــــار، برو
تو و ارشاد من، اى مرشد بــــى رشد و تباه؟! از بـــــرِ روى مـــن اى صوفــــى غدّار، برو
اى گــــــرفتار هواهــــاى خـود، اى دیر نشین از صف شیفتگـــــــــان رخ دلــــدار، بــــرو
اى قلندر منش، اى باد به کف، خرقه به دوش خــــرقــــــه شــرک تهى کرده و بگذار برو
خـــــانه کعبــــه کــه اکنون، تو شدى خادم آن اى دغــــل! خادم شیطانى، از این دار برو
زین کلیســـــاى کـــــه در خدمت جبّاران است عیسىِ مریم از آن، خــود شده بیزار، برو
اى قلـــــم بر کفـــــــِ نقـــــــــــــــّادِ تبهکارِ پلید بنه این خــامـــه و مخلـــــوق میـــازار، برو
حماسهی عاشوراییان روح الله سرود عزت و رهایی است که شاگردان مکتب افتخار حسینی کلمات این سرود عاشقانه را از جانشان برگرفتند و عهدنامهای است که عاشقان عزت حسینی با خون خود آن را امضاء نمودند.
حماسة عاشوراییان، حماسهی جاویدی است که سیل جاری عزمهای آهنین و ارادههای پولادین ملت ایران آن را رقم زده است و پایهگذاری یک غرور ملی تمام نشدنی است که ملتی از جان گذشته و ایثارگر طی هشت سال حماسهی دفاع مقدس آن را به منصهی ظهور رسانده است.
دشمن کافرپیشه با تکیه بر همه امکانات شرق و غرب میخواست آتش الهی انقلاب اسلامی را که از جان ملت پیرو حسین(ع) زبانه میکشید، خاموش و ملت ما را بر خاکستر شکست و ذلت بنشاند، اما قطره قطرة ارادههای آحاد ملت، دریای خروشانی را ایجاد نمود که دشمن بعثی و بلکه، همهی مستکبرین را به احساس ذلت و خواری کشاند. و حسرت در اختیار داشتن یک وجب از خاک مقدس عاشوراییان در اختیار خصم دون را برای همیشه بر دلشان نهاد، چنانچه حضرت روحالله فرمودند: «جنگ ما موجب شد که تمام سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند.»
درود و سلام خدا بر حماسه سازان عاشورائی روح الله در کربلای ایران
تو و بالی شکسته خوش بحالت تنی زخمی و خسته خوش بحالت
دلت از آسمون بود و تنت خاک دلت از تن گسسته خوش بحالت
چه زیباست این دل کندن و آن رسیدن! چه زیباست وصال! چه زیباست آسمانی شدن!
ما را چه شده است؟ غم از دست دادن شما آسمانیها را نه از یاد بلکه از دل نیز بردهایم! دیگر چشم به راه نیستیم! دیگر شعر «کجایید ای شهیدان خدایی» را همنوا نمیشویم! اما آنها خود دست بردار نیستند و هر روز میآیند و نشان میدهند که اگر ما از آنها دست برداریم و دل بریدهایم آنها از ما نبریدهاند، همان گونه که حسین(ع) و زینب(س) کربلا وعدهگاه وصالشان بود، امروز هم شهیدان میآیند تا بار دیگر نشان دهند که وصال هدفشان بوده، وصال معبود.
بیائیم با کاروان آسمانی شهدا به آسمان نگاه کنیم، به خدا، به ملکوت، به عشق، به خدا.
اینها را با خود میگویم و به دنبال کاروان شهدا به راه میافتم، در حالی که زمزمهای زیبا گوشم را نوازش میدهد. مادر پیر شهیدی با خود چنین میگوید:
گل مفقود من ای کربلایی شهید من، شهید نینوایی
12 سال تموم چشم انتظاری نشستم گریه کردم تا بیایی
اشک امانم نمیدهد، مادر شهید میگرید و همراهش عکس شهید، پسر مفقودش
نویسنده:سید محمد تقی قریشی