سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

یادگارى ماند و من

عاشقان رفتند و چشم اشکبارى ماند و من‏

از غم بى‏حاصلى‏ها، کوله‏بارى ماند و من‏

واى من یاراى رفتن داشت روزى پاى من‏

کاروان در کاروان رفتند و بارى ماند و من‏

بى‏نهایت بال‏هاى شوق، بالایى شدند

قامتى گمگشته در حجم غبارى ماند و من‏

یک بیابان تشنه لب رویید از هرم شهید

شرح داغ آفتاب بى‏مزارى ماند و من‏

در هیاهوى اناالحق صد گلو یاهوى سرخ‏

با سر شوریده در معراج دارى ماند و من‏

نبض شوراى شقایق‏ها همه عشق است و داغ‏

داغ بر دل بى‏شقایق روزگارى ماند و من‏

تا کدامین دست، بهت انتظارم بشکند

در حصار سینه‏ام، ساعت شمارى ماند و من‏

این غزل هم در بهار عشق و احساس و عطش‏

از عبور سینه سرخان، یادگارى ماند و من 

نویسنده روایت شهید حسن... در چهارشنبه 90/8/18 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )