سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو

بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو

تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو

سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو

گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
***محمد جواد پرچمی***

 


نویسنده روایت شهید حسن... در سه شنبه 92/4/4 | نظر

تمام نامه ی عمرم سیاه گردیده
که شغل روز و شب من گناه گردیده

برای اینکه بیایم به توبه ای سویت
دو چشم ناز و قشنگت به راه گردیده

امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی
دو چشم تو، به گناهم گواه گردیده

هر آنچه خرج نمودی که بنده ات گردم
ز بی لیاقتیِ من تباه گردیده

بیا و مشکل من را تو با اجل حل کن
که این گدای حرم بی پناه گردیده

من از نگاه کبودی دلم پریشان است
عذاب من ز شرار نگاه گردیده

بیا به پای دل من بزن تو زنجیری
بگو که دست مرا عاقبت تو می گیری
***جواد حیدری***

 


نویسنده روایت شهید حسن... در سه شنبه 92/4/4 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )