سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

در غبار کوچه ذهن

من در اینجا و دلم در سنگرم جا مانده است‏

روح جان پرورده‏ام از پیکرم جا مانده است‏

نیست شوق پر کشیدن در وجودم یا که نه‏

قدرت پرواز از بال و پرم جا مانده است‏

خالى دستم دلیل ترس از بیگانه نیست‏

در گلوى شب پرستان، خنجرم جا مانده است‏

روى خاکستر، میان کوچه‏هاى سوخته‏

رد پاى شعرهاى دفترم جا مانده است‏

با همین یک پاى زخمى جاده را طى مى‏کنم‏

مى‏روم آنجا که پاى دیگرم جا مانده است‏

ناگهان چون این غزل از کوچه ذهنم گذشت‏

در غبار کوچه بیت آخرم جا مانده است 

نویسنده روایت شهید حسن... در پنج شنبه 90/8/19 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )