سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

هر چند زخم کاری روی سرم شدی
اما علاج این دل زخمی ترم شدی

ای تیغ... حاجتم که روا شد... ولی بدان
تیری به قلب غم زده? دخترم شدی

یک تن در این دیار وفای تو را نداشت
در دست دشمن آمدی و یاورم شدی

اما نه... ضربه ای که زدی رنگ کوچه داشت
آیا تو در مدینه وبال پرم شدی؟

یادت که هست... حائل در بود و با قلاف
شلاق برگ های گل پرپرم شدی

یاری قنفذ آمدی و بین کوچه ها
زخم کبود بازوی نیلوفرم شدی
***
می بینم آن زمان که به دستان حرمله
تیری سه شعبه در گلوی اصغرم شدی

می بینم آن زمان که تو در هیبت عمود
روزی خراب بر سر آب آورم شدی
***محمد علی بیابانی***
*** از وبلاگ حسینیه***


نویسنده روایت شهید حسن... در سه شنبه 90/6/1 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )