روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

اى شهر نام‏آور

گرچه کارون باشد از ما تشنه‏تر بر آب عشق

همچو خرمشهر جارى آب دارد تاب عشق

جاودان خرم بمان، اى شهر نام‏آور که رفت

بر فلک آوازه‏ى زخم تو، از مضراب عشق

در پى آزادى‏ات، یاران شتابان آمدند

همچو پیکانى که پر مى‏گیرد از پرتاب عشق

دشمن از پاى او فتاد از پایمردى‏هاى دوست

نیست هر کس را به میدان خطر پایاب عشق

این دلاور عاشقان پاکباز و پایدار

از شهید کربلا آموختند ، آداب عشق

در هواى شاهدان شهر خونین تا به حشر

مى‏رود از چشم بهمنشیر و کارون آب عشق

بادتان از ما سلام ، اى ساکنان شهر خون

بادتان بادا سلام، اى خفتگان خواب عشق!

اى شهیدانى که خرمشهر، خرم از شماست

هر که از بابى بهشتى شد، شما از باب عشق

عشق جان افروزتان ، گویاى عرفان شماست

عاشقان را نیست غیر از معرفت اسباب عشق

گوییا مرغ «چمن» هم از شما آموخت کار

تا در اندازد به گلشن نغمه‏هاى ناب عشق


نویسنده روایت شهید حسن... در چهارشنبه 90/4/22 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )