روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

خوش آن روزى که ما را سنگرى بود
هواى ما هواى دیگرى بود

خوش آن روزى که دل‏ها یکصدا بود
خوش آن روزى که جبهه کربلا بود

خوش آن روزى که دل مى‏سوخت در تب‏
و چفیه، بوى خون مى‏داد هر شب‏

و چفیه، یادگار جبهه‏ها بود
و چفیه ، رازدار جبهه‏ها بود

خوش آن روزى که با سر مى‏دویدیم‏
به خاک پاک جبهه مى‏رسیدیم‏

درون جبهه‏ها طوفان به پا بود
خدا در کنج سنگرهاى ما بود

دلى بود و خدایى بود و سنگر
دعا بود و شقایق‏هاى پرپر

هنوز آرى بسیجى مرد جنگ است‏
و در دست تمام ما تفنگ است‏

برادرهاى ما مردان جنگ‏اند
برادرهاى ما مرد تفنگ‏اند...

هنوز آرى هواى جبهه داریم‏
شقایق زادگان داغداریم‏

خزان ما، بهار ماست، امروز
شهادت، افتخار ماست ، امروز..



نویسنده روایت شهید حسن... در چهارشنبه 90/4/22 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )