خوش آن روزى که ما را سنگرى بود
هواى ما هواى دیگرى بود
خوش آن روزى که دلها یکصدا بود
خوش آن روزى که جبهه کربلا بود
خوش آن روزى که دل مىسوخت در تب
و چفیه، بوى خون مىداد هر شب
و چفیه، یادگار جبههها بود
و چفیه ، رازدار جبههها بود
خوش آن روزى که با سر مىدویدیم
به خاک پاک جبهه مىرسیدیم
درون جبههها طوفان به پا بود
خدا در کنج سنگرهاى ما بود
دلى بود و خدایى بود و سنگر
دعا بود و شقایقهاى پرپر
هنوز آرى بسیجى مرد جنگ است
و در دست تمام ما تفنگ است
برادرهاى ما مردان جنگاند
برادرهاى ما مرد تفنگاند...
هنوز آرى هواى جبهه داریم
شقایق زادگان داغداریم
خزان ما، بهار ماست، امروز
شهادت، افتخار ماست ، امروز..