چشم به راه
بیا و گر نه در این راه خواهم مرد
اگر که بی تو بیاید بهار،خواهم مرد
به روی گونه من اشک سال ها جاری
و زیر پای همین آبشار خواهم مرد
نیامدی و خدا آگه است،من هر روز
به اشتیاق رخت چند بار خواهم مرد
خبر رسید که تو با بهار می آیی
در انتظار تو من تا بهار،خواهم مرد
پدر که تیغ به کف رفت،مژده دد که من
به روی اسب سپیدی،سوار خواهدم مرد
تمام زندگی من در این امید گذشت
که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد
***دکتر محسن حسن زاده لیله کوهی***