سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو
دلم عجیب می کند هوای تو،هوای تو ...

و بعد از آن دو چشم من پر از خیال می شود
و چکه چکه می کند به راه آشنای تو

اگرچه تا به حال من ندیده ام رخ تو را
ولی چه ساده می رسد به گوش من صدای تو

فضای خانه ی دلم پر از گلاب می شود
همینکه گریه می کنم دوباره پا به پای تو

چه شاعرانه می شود اگر شبی دو چشم من
نگاه خود بیفکند به چشم دلربای تو

سوال بی جواب من پر از نیاز و خواهش است
شود که بوسه ای زنم به خاک سامرای تو ؟!

عجیب غصه ای شده نبودنت میان ما
عجیب قصه ای شده دوباره ماجرای تو
***محمدرضا طاهری***


نویسنده روایت شهید حسن... در پنج شنبه 91/3/4 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )