روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

رفتی برادر، دست خالی برنگردی
امید آخر، دست خالی برنگردی

این بغض ها را بشکن و از چشم دریا
آبی بیاور، دست خالی برنگردی

تو وارث تکبیرهای ذوالفقاری
فرزند حیدر، دست خالی برنگردی

فرقی ندارد مشک را دندان بگیری
یا دست یا سر، دست خالی برنگردی

شاید نمی دانی برادر، چاک چاک است...
...لب های اصغر، دست خالی برنگردی

من بارها این جمله را گفتم برایت
یکبار دیگر دست خالی برنگردی
***علیرضا رنجکش***


نویسنده روایت شهید حسن... در یکشنبه 90/9/13 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )