شکوه بىمانند
تقدیم به پدران شهید داده
بلند قامت صبر ، اى شکوه بىمانند
به دست بوسى تو اهل عشق مىآیند
به بىکرانگىات رشک مىبرد هامون
به استقامت تو غبطه مىخورد الوند
چو دستهاى دلت عشق در زمین مىکاشت
ز عرش بر تو ملایک سجود آوردند
به دست خویش سپردى به خاک ، قلبت را
بزرگوار و سخى ، عاشقانه ، با لبخند
مرا به ساحت خود اى بزرگ ، راهى ده
چنین زبون و گرفتار و خاکىام مپسند
منم حقارت ماندن ، تویى حکایت رشد
بده به جارى فریادها مرا پیوند
شکفتن گل سرخت به خون ، مبارک باد
از این چنین پدرى ، آن چنان سزد فرزند
به مهربانىات اى خوب ! فصل پرواز است
ز بال بستهى ما هم به لطف ، بگشا بند
من ابر تیره دلم ، گریه عادت است مرا
تو چشمه سار زلالى ، تو جاودانه بخند
به دست پر کرمت بوسه مىزند خورشید
به مهربانى تو غبطه مىخورد هرچند
نویسنده روایت شهید حسن... در شنبه 90/8/21 |
نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...