سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت شهید حسن...

لبیک یا زینب_(س) ... شهدا شرمنده ایم ... یاحسین ...

عصر، عصر غربت لاله هاست , اینجا کسی دیگه از شهدا نمیگه

از آنان که تلاطمی هستن .

آی شهدا در این دنیای سرد و سکوت ما بعد شما هیچ نکردیم ؛


چفیه هاتون را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هاتون را نخوانده رها کردیم ؛

 

پلاکهاتون را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مونده.

کسی دیگه به سراغ سربندهاتون نمی ره

 و دیگه کسی نیست که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش رابگه

و بگه:چرا آلاله آنقدر سرخ است؟

چرا کسی نپرسید مزار باکری کجاست؟

و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید؟

چرا وقتی که گفتیم:

یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودن شهید شدن کسی تعجب نکرد؟

 چرا وقتی گفتن :

 تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شونه ای نلرزید؟

چرا هیچ کس نپرسید:

به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدن؟

وقتی که گفتیم بعد از پونزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردن کسی تعجب نکرد؛

چرا کسی از حقوق اون کودکی که در حلبچه شیمیائی شد دفاع نکرد؟

 چرا نمی دونیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناکه؟

شاید ما نیز از تاولهای دستهاشون نمی ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شیم؛

شاید اگر رنج اونها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشه یک عمر با درد زیست

 نمیدونم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد ؟؟؟!!!!!

 ای شهیدان ما بعد شما هیچ نکردیم.

آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسه.

یادتون هست که گفتید سرخی خونمون را به سیاهی چادرتون به امانت می دهیم.

ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتون را فرش راه رهگذران کردیم.

یادتان هست هنگامی که گفتید :

رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت.

رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم.

جاتون خالی اینجا عده ای فرهنگ شهادت را خشونت طلبی می نامن و شهید را خشونت طلب

 وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی از سر تأسف سر دادن

و رفتن تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنن.

رفتن تا با نام شهید کیسه بدوزن ولی نفهمیدن که چطور بسیجیان،

همپای امامشون جام زهر را نوشیدن و چقدر سخت بود.

دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت رو شاد کند.

فقط کارشون شده خون کردن قلب رهبر انقلاب و بعده اون اگه فهمیدن نمی خوان معذرت بخوان .

عده ای مصلحت دیدن که مقابل توهین به اسلام و شهید سکوت کنن ؛ 

ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم .

راست گفتن که بهشت را به بها میدن نه به بهانه

 و ماعمری یه که بهانه بهشت را میگیریم.

 آری بسیجیان !!

میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید

دلهاتون را در سنگرها جا گذاشتید .

میدانم که هنوز هم دلهاتون هوای خاکریزهای جنوب را می کنه ؛

و می دونم که دیگر کسی از بسیج نمی گه ؛

 ولی بدونید که تا شما هستید ما می تونیم از همت بشنویم

و ازخاطرات حسین خرازی لذت ببریم ؛

تا شما هستید میدونم که رهبر تنها نیست ؛

و تا شما هستید ، عشق، تنها میدان دار این عرصه است.

امروز کسانی از شهیدان سخن می گون که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارن .

کسانی دم از شهادت می زنن که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود

ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی .

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم

« ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »

ما موندیم که نه یه هفته بلکه سالهای سال از آونا بگییم.

چرا که خون اوناست که می تپه .

 و یادمون نره که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم ،

 

مدیون شهداییم؛

مدیون حماسه هایی که آونا آفریدن .

تا حالا شده چشامون و باز کنیم و دور و اطرافمون رو نگاه کنیم

به اوضاع جامعمون نگاه کنیم

به دخترا به پسرا !!!

که شهدا چی بودن و ما چی هستیم ؛

تا حالا شده عکسه یه شهید پسر رو برازی جلوت آره جوونای امروزی رو میگم

با یه عکس شهید مقایسه کنی .

تا حالا شده عکسه یه خانم امروزی رو بزای جلوت با خانم های زمان جنگ مقایسه کنی

تا حالا تو خیابون که راه  میری به تریپ دختر و پسرا دقت کردی در مقابل شیمیایی ها

یادمون نره که ما هنوز باید جواب بدیم که

 

« بعد از شهدا چه کردیم ؟؟؟؟ »


نویسنده روایت شهید حسن... در یکشنبه 90/3/22 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )